خدای من کیست؟

به نام خدای که به هر موجودی حیات می بخشد، حضور ابدی او مظهر وظیفه پنهان هر انسانی – هدایت خود به سوی مقصد نهایی است. در این مسیر اندیشه های والا را برمی گزینم و با عمل صالح آنها را به عمل می آورم و با سخنان نیکو گسترش می دهم. زیرا می دانم چه عواقب سختی برای نافرمانبرداران از این پیام است. پروردگارا، بگذار قلب و روح من با نور هماهنگ شود. بگذار هر عمل من انعکاسی از نیکی باشد و سخنان من دیگران را به سوی عدالت تشویق کند. در این سفر، باشد که ما به سوی حقیقت بیدار شویم، سرنوشت خود را تغییر دهیم و به سوی نور ابدی فیض تو حرکت کنیم.


خدای من کیست؟ او خدایی است که می تواند هم خوب باشد و هم بد! همانطور که شما هر دوی این نیروها - خیر و شر - را در درون خود دارید، خدای من نیز چنین است. او خدای توانا است که اراده من را به سوی هدفش می کشاند و ما را به هدف نهایی می رساند. وقتی بیشتر ما با یکی از این دو نیرو، خیر یا شر، نزدیک‌تر همسو می‌شویم، سرنوشت ما را به دنبال دارد و ما را در مسیری که پذیرفته‌ایم می‌برد. بنابراین، از طریق خواسته های خوب یا بد خود، آینده خود را به چیزی زیبا یا زشت تبدیل می سازیم و این خدا همان خدایی است که از ابتدا تصور می کردیم.
این دو نیرو، خیر و شر، از بدو تولد با ما هستند، اما این تربیت است که بین کودکان تفاوت هایی ایجاد می کند و باورهای آنها را در بزرگسالی شکل می دهد تا آینده خود را از یکی از این دو دیدگاه ببینند. خدای ما خدایی است که هم در صلح و هم در جنگ آشکار می کنیم و این طرز فکر نشان می دهد که ما خدای خودمان را می سازیم. خدایی که در افکارمان می پذیریم، آینده ما را از طریق اعمال و گفتارمان شکل می دهد.
در زمان صلح که به دوستی دست می دهیم و در زمان جنگ که شمشیر می کشیم، بدان که متجاوز ظالم است، کسی که حق تو را می گیرد و بر تو جنایت می کند. بنابراین، برای بسیاری از ما، خدای ما یک خودخواه است، و با این خودخواهی درونی، هرگز متحد نخواهیم شد - مگر اینکه خدای ما خودخواه نباشد. تنها در این صورت است که می توانیم با هم دنیای زیبایی بسازیم، زمانی که خدای من آرزو کند که جهان همسایه اش شکوفا شود. این تنها از طریق تأمل درونی می تواند اتفاق بیفتد و ما آن را از طریق گفتار و اعمال خود نشان می دهیم.
در پایان بدانید که در نبرد بین خیر و شر، روح هر انسانی یا آزادی را تجربه خواهد کرد یا پس از مرگ با عذابی سخت مواجه خواهد شد. این نتیجه نتیجه اعمال شماست که توسط خدایی که در زندگی در آغوش گرفتید شکل گرفته است – چه خدای نور باشد چه خدای تاریکی. خدایی که پذیرفتی یا آزادی نور را به تو عطا می کند یا تو را در رنج تاریکی قرار می دهد. اینجاست که خدایان قدرت خود را می کشند و دنیای مادی ما را به نور یا سایه تبدیل می کنند.
این به ما نشان می دهد که ما به عنوان انسان در شکل دادن به آینده خود نقش داریم. هر تصمیمی که می گیریم گذشته و آینده ما را شکل می دهد. سرنوشت ما در دستان ماست، که مشخص می شود کدام یک از این دو خدای درونی را بیشتر در آغوش می گیریم. و تنها خدایی که هر دو قدرت خیر و شر را در درون دارد زوروان است. همانطور که از هفت مرحله به سمت معبد مقدس او عبور می کنیم و به سمت ستاره شمالی تعظیم می کنیم، می فهمیم که او توسط اعمال ما روشن یا کم رنگ شده است. و بدانید که بر اساس اسطوره های باستانی، این ستاره شمالی زمانی به خوبی می درخشیده است.

ستاره شمالی در حال حاضر کم نور، که جهان های موازی مثبت و منفی را به هم متصل می کند، به عنوان دروازه ای برای تبادل نیروهای مخالف عمل می کند. این نیروها که در جهت مخالف هم در هسته اتمی و هم در کیهان وسیع حرکت می کنند، از این درگاه عبور می کنند تا به تعادل برسند. در حالی که این نیروها نباید با هم ترکیب شوند، آنها از طریق دروازه عبور می کنند، جایی که انرژی مثبتی که از یک طرف وارد می شود، پس از خروج به انرژی منفی تبدیل می شود. این فرآیند در فیزیک تنها در صورتی پذیرفته می شود که هر دو نیروی نورانی و تاریک مستقیماً از درگاه مرکزی عبور کنند و یکی دیگری را در بر بگیرد. این هم‌ترازی نیروها بسیار مهم است، زیرا تعیین می‌کند که ستاره به یک فانوس دریایی درخشان یا سیاه‌چاله خفته تبدیل شود، دقیقاً شبیه ستاره شمالی تاریک فعلی که امروزه می‌شناسیم، که در آسمان حرکت می‌کند و موقعیت را در میان نقاط آسمانی شمالی تغییر می‌دهد. این نیرو که به شیب ۲۳/۵ درجه ای زمین لنگر انداخته است، سیاره ما را به دور کهکشان راه شیری می کشد.
و این را بدانید: دروازه همه جا است. چه به هسته اتم نگاه کنید یا به جهان های موازی آن سوی کیهان بنگرید، آن را در خود، در من و در همه ما حاضر خواهید یافت. وقتی هسته درونی خود را با عشق شعله ور می کنیم، هسته کیهانی زوروان نیز روشن می شود. از طریق این عمل به هم پیوسته، ما بار دیگر شاهد درخشش درخشان ستاره شمالی در جهان خواهیم بود.


همانطور که زوروان یک ایده ای است و آفریننده و نگهبان پل چینوات و یا دروازه تبادل انرژی, که ریشه در اعماق افکار ما دارد، و ما با او از طریق منشائی که در هر سلول مغز ما ساکن است، چه انسان و چه هر موجود دیگری، ارتباط برقرار می کنیم. ما از طریق افکار، گفتار و کردارمان برای رسیدن به اهدافی که واقعاً آرزوی آن را داریم تلاش می کنیم. این تصور که همه ما قدرت شکل دادن به سرنوشت خود را داریم، دقیقاً مانند زوروان که نیروهای آفرینش را مجسم می کند، واقعاً به ما قدرت بخش است! گویی قلم موی کیهانی به دست ما می رسد و همه چیز در دستان ما قرار گرفته تا شاهکار خودمان را خلق کنیم. فرقی نمیکند, چه رنگ‌های پر جنب و جوش مهربانی را انتخاب و نقاشی کنیم و چه سایه‌های شیطنت را بکشیم، انتخاب با ماست!
و در اندیشه ام, اگر زوروان در یک کنفرانس سخنرانی می‌کرد، تصور می‌کنم عنوان آن «یافتن تعادل: هنر یک خالق کیهانی» خواهد بود. و اگر زوروان یک میان وعده مورد علاقه داشت، شرط می‌بندم که آن ترکیبی کیهانی از شیرین و ترش باشد درست مانند توازن نیروهای نور و تاریکی که او نشان می دهد! و اگر زوروان رزومه ای داشت، ممکن بود به این صورت بخواند: «متخصص در تعادل کیهانی، خالق خیر و شر، و داور نیمه وقت نبردهای آسمانی». منظورم این است که چه کسی دوست ندارد برای خدایی با این مجموعه مهارت های متنوع کار کند؟ مثل این است که کنترل از راه دور کیهانی نهایی به ما داده شده است - آیا کانال مهربانی را تنظیم می کنیم یا به ایستگاه هرج و مرج می رویم؟
حال، اگر بخواهیم این سفر کیهانی را خلاصه کنیم، ممکن است این باشد: "عاقلانه انتخاب کنید، زیرا خدای درون شما در انتظار  آشکار شدن است!" و به یاد داشته باشید، حتی در تاریک ترین زمان ها، ستاره شمالی هنوز آنجاست و منتظر درخشش دوباره است!

بنابراین، زوروان، خدای زمان و بی نهایت, نماینده پهنه آسمان و فضا است, که با آوردن دوران گرم و سرد با بازده زمانی ۱۲۰۰۰ ساله گیتی و بویژه جابجایی قطبی زمین همراه است، این همان نیرویی است که بر تعادل نور و تاریکی، خیر و شر، اتم ها و کیهان حاکم است و به انسان ها آزادی می دهد تا سرنوشت خود را از آینه اعمال خود رقم بزنند و تعیین کنند. و برداشت آینده جهان از این دیدگاه - جایی که خدا در همه چیز است، و همه چیز در خداست - به عنوان منبعی عمل می کند که از آن می توانیم "اتم ها" را به عنوان بلوک های سازنده هر دو قلمرو مادی و معنوی معرفی کنیم که منعکس کننده "وحدت نیروها" در جهان است. و خدا را می توان به عنوان منبع نهایی تعادل و هماهنگی تصور کرد که تجسم داوری نهایی بین نیروهای دوگانه خلقت و نابودی، نور و تاریکی، خیر و شر است. این مرحله کیهانی شبیه به نقش زوروان است که با ستاره شمال نماد است. زوروان، خدای کیهانی، از طریق نمایش نور یا تاریکی بر این نقطه سرگردان آسمانی، خود را در تابلوی بزرگ هستی نشان می دهد یا پنهان می کند که نماینده نیروی حاکم بر جهان است. جایی که این ستاره می درخشد، نور بر تاریکی حکومت می کند و جایی که تاریک می ماند، تاریکی بر نور غالب می شود.
نتیجه گیری: خدایی که ما در تخیل خود می پذیریم - خواه مانند اکثر سنت های دینی، خدا را تجسم خوبی تصور کنیم، یا، مانند شیطان پرستی، او را مظهر شر بدانیم، یا در برخی موارد نادر خدا را دارای هر دو نیرو بدانیم و یا حتی کسانی که خدا را قبول ندارند و او را پوچ ببینند. قدرت های خیر و شر - در نهایت ما را به همان حقیقت هدایت می کند که خواسته ایم حتی به پوچی: پس خدا به عنوان یک قاضی عالی دیده می شود، کسی که سرنوشت ما را تعیین می کند. و در پایان، بر اساس نحوه استفاده از زمان و فرصت‌هایی که در زندگی به ما داده شده است، چه خوب و چه بد, پاداش‌ها را درو می‌کنیم یا از عواقب اعمال خود رنج می‌بریم.
بنابراین، نحوه درک ما از خدا، درک ما از الوهیت را در قلمرو آگاهی شکل می دهد. خواه ما او را به عنوان خیر محض، شر محض، یا تعادل هر دو ببینیم و یا او را پوچ و خالی ببینیم، این اعمال و افکار ماست که در نهایت سرنوشت ما را رقم می زند. در اصل، خداوند شکل باورهای خود ما را منعکس می کند، و شکلی که ما او را در آن می بینیم، شکلی است که او در آگاهی از جهان ما به خود می گیرد.
از خواننده دعوت می‌شود تا عمیق‌تر در این ارتباط کیهانی کاوش کند و چگونگی شکل‌دهی نیروهای نور و تاریکی به سرنوشت ما و خود ستاره‌ها را بررسی کند. آیا ما دوباره ستاره شمالی را در درون خود روشن خواهیم کرد یا در سایه ها گم می شویم؟