نامه دلو ۱۹

من شما را ذهنی درخشان در قلمرو علمی می دانم، کسی که پیوسته برای دانش تلاش کرده است. بنابراین، شما را فردی آگاه می‌دانم و به همین دلیل است که برای به اشتراک گذاشتن یافته‌های خود با شما تماس می‌گیرم تا علاقه شما را به این موضوع علمی برانگیزد. من شما را انتخاب کردم زیرا تلاش های شما را دنبال کرده ام و شما را فردی عملگرا می شناسم که نظرات خود را از طریق منطق بیان می کنید.

از طریق استنتاجات منطقی خودم، بینش هایی در مورد تلاقی علوم فیزیکی، شیمیایی و الهی کسب کرده ام. من این بینش ها را در مجموعه ای از کتاب ها جمع آوری کرده ام و خوشحالم که آنها را با شما به اشتراک می گذارم. با دانش جدیدی که از طریق مطالعه کسوف و ربط ها به دست می آید، می توانیم اجرام آسمانی را در میان صورت های فلکی ترسیم کنیم. متعاقباً، با استفاده از یافته‌های فیزیک اتمی، می‌توانیم ساختارهای اتمی را با دقت به تصویر بکشیم و از طریق پیوند اتمی، تشکیلات مولکولی را به تصویر بکشیم. با درک ویژگی های آنها، می توانیم شکل کهکشان ها را از طریق اتصالات مولکولی بهتر درک کنیم.

من می دانم که این گفتگو ممکن است برای شما تعجب آور باشد، اما بدانید که من خودم مطمئن نیستم که چگونه هیجان درونم را مهار کنم، زیرا مشتاقم در خانه دوستی را بزنم و از شما کمک بخواهم. در این کتاب ها شاهد رویدادهای قریب الوقوعی خواهید بود که در آینده نزدیک گریبان زمین ما را خواهند گرفت و من برای انجام تحقیقات در این زمینه از شما راهنمایی می خواهم. امیدوارم این سری کتاب های دلو را از من هدیه بگیرید و مطالعه نمایید. آنها به زبانی شیرین و ساده نوشته شده اند، اما در اثبات حقایق ناخوشایند با کمک اکتشافات علمی مدرن، که ما باید از آنها آگاه باشیم، غوطه ور می شوند.

به عنوان فردی باوقار و آینده نگر، خواهشمندم که یافته هایم را ارزیابی کنید. اگر آنها را دقیق می دانید، از شما خواهش می کنم که در انتشار این اطلاعات به من کمک کنید تا همه بتوانند در مورد موضوع مطلع شوند.

با سلام و احترام


دوران میترا: سفری در دوران گرم و سرد
با درود بر دو بانوی محترم و اندیشمند. من دیدگاه دیگری در مورد قربانی گاو نر توسط میترا دارم که می خواهم آن را با شما در میان بگذارم. عصر میترا از زمانی شروع می شود که میترا گاو نر را قربانی می کند، زمانی که خورشید در بهار وارد صورت فلکی ثور می شود، نماد شروع سال و آغاز بهار است. این لحظه توسط دو حامل مشعل احاطه شده است: یکی با مشعل بالا و دیگری با مشعل رو به پایین که نشان دهنده معکوس شدن قطب های زمین است. این رویداد آسمانی منادی چرخه ۱۱۰۱۶ سال گرما و به دنبال آن ۱۱۰۱۶ سال سرما است. عمل میترا برای قربانی کردن گاو نر ما را به عصری گرم و پررونق سوق می دهد. با این حال، هنگامی که پس از ۱۱۰۱۶ سال، خورشید در بهار وارد صورت فلکی عقرب می شود، درست همانطور که عقرب بیضه گاو نر را نیش می زند، نشان دهنده تغییر دوره سرد به مدت ۱۱۰۱۶ سال است. در حال حاضر، نیمکره جنوبی سردتر از نیمکره شمالی است و این معکوس شدن قطب این شرایط آب و هوایی را تغییر خواهد داد.


خرد عمیق زوروان را کشف کنید و قدرت درون خود را برای شکل دادن به سرنوشت خود در آغوش بگیرید!
او خدای زمان و مکان، خالق نور و تاریکی است. او همیشه قبل و بعد از پایان جهان وجود داشته و خواهد بود. او در همه جا حاضر است، نه تنها بر سرنوشت تمام بشریت نظارت می کند، بلکه شاهد نبرد ابدی بین خدایان خیر و شر است. او صاحب فضا و زمان است، نه آغازی دارد و نه پایانی. نام او زوروان است، کسی که از کسی زاده نشده و نمی زاید کسی را، زیرا او مظهر خیر و شر است. همانطور که شما هر دو نیرو را در درون خود دارید، زوروان نیز چنین است. خداوند این قدرت ها را به هر یک از ما داده است تا از آن استفاده کنیم. اگر خداوند این نیروها را به ما عطا کرده باشد، ما در سفری کوتاه در زمان و مکان هستیم و با انتخاب مسیرهای خیر یا شر، سرنوشت خود را رقم می زنیم. این انتخاب ها آینده ما را شکل می دهند و از طریق آنها قدرت خدایان محقق می شود. ما به عنوان موجوداتی آگاه و هوشیار، حق داریم در مورد شکل گیری جهان آینده خود، چه تاریک و یا روشن، تصمیم بگیریم.
بنابراین زوروان خالق است نه مولد، زیرا برای تولد نطفه مستلزم اتحاد اضداد است. با این حال، یک خالق، با تجلی دو نیروی متمایز در درون، می تواند افکار متفاوتی ایجاد کند که جهان را از طریق کشش و کنش شکل می دهد. به این ترتیب و برعکس، می توان گفت که انواع افکار می توانند انواع حرکت ایجاد کنند یا انواع حرکت می توانند انواع افکار را ایجاد کنند. در نتیجه، همسویی این دو نیرو با هم اتفاق می افتد، گاهی اوقات با غلبه نور بر تاریکی یا تاریکی بر نور. همه نیروها باید با متضادهای خود ملحق شوند تا تعادل در قلمروهای خود حاصل گردد.
در نتیجه برای تعادل، این نیروها باید در کنار هم وجود داشته باشند. این همسویی ذهنی به درجات مختلفی در همه موجودات وجود دارد و به آنها احساس دفاع و پرخاشگری در هسته مغزشان می دهد، در حالی که مغز بیرونی آنها حس عشق و مهربانی را ایجاد می کند. حواس دیگر مانند بینایی و شنوایی به این قسمت از مغز متصل می شوند. این احساسات ذهنی و درونی بر اساس ساختار مغز هر موجودی متفاوت است و می تواند رشد و تغییر کند و نشان دهنده ظرفیت یادگیری و تکامل است که موجودات می توانند برای رشد به آن تکیه کنند.
بینش های عمیق زوروان را کاوش کنید و درک کنید که چگونه نیروهای درون شما سرنوشت شما و دنیای اطراف شما را شکل می دهند! تعادل نور و تاریکی را در آغوش بگیرید و قدرت خود را برای ایجاد و تکامل مهار کنید.