در ملیلههای پیچیده داستان میترا، او را بهعنوان شکارچی گاو نر میبینیم که در عرض چند لحظه آن را برای قربانی به داخل غاری میآورد. مرکز این تصویر، حضور خورشید است که در سمت چپ بالای ورودی غار، گاهی سوار بر ارابه ای با چهار اسب (تصویر صورت فلکی پرسئوس) به تصویر کشیده شده است. با این حال، در این مثال، خورشید تاج خورشیدی بر سر میگذارد که نور را به سمت پایین ساطع میکند، زیرا خود متیرا از بالای قربانیاش به آن خیره میشود. این تصویر نمادی از پیوند عمیق بین میترا و خورشید است که در آن قربانی گاو نر در خدمت منفعت خورشید است.
در سمت راست صحنه، لونا، الهه ماه، در بالای ارابه ای قرار دارد که توسط دو اسب کشیده می شود، که اغلب با تصاویر هلال ماه همراه است. در مرکز صحنه، میترا در حال کشتن گاو نر به تصویر کشیده شده که با لباس ایرانی بر تن پوشیده شده است که نه تنها نشان دهنده لباس او است، بلکه همچنین دارای کلاه برجسته فریجی نیز هست که اینهم یک سرپوش رایج در منطقه است. او همچنین یک تیردان می پوشد که در پشت او قرار داده شده و با یک کمان در صحنه قابل مشاهده است. گاهی اوقات، میترا در حال زانو زدن بر روی گاو نر نشان داده می شود که نشان دهنده ارتباط او با زمین است و نیز نشان دهنده خستگی ناشی از این مبارزه میباشد.
در بیشتر تصویرها، میترا سوراخ بینی گاو را با دست چپ خود می گیرد در حالی که با خنجر یا شمشیر کوتاهی که در دست راست خود دارد به آن ضربه می زند. یک سگ اغلب در نزدیکی زخم ها به تصویر کشیده می شود که سعی می کند خون را لیس بزند، در حالی که یک مار از ظرفی به نام "دهان" در میان وسایل پراکنده بیرون می آید که نماد شیری است که گاهی به طور جداگانه به عنوان زوروان نشان داده می شود و به سمت خون گاو نر زخمی حرکت می کند.
در نزدیکی پاهای عقب گاو و زیر کیسه بیضه، عقربی به تصویر کشیده شده است که به ظاهر آن را نیش می زند. در تصاویر باقی مانده از مجسمه میترا، گندم یا از زخم ها یا از دم گاو جوانه می زند. در برخی از مجسمه های باقی مانده، دم به هفت سر گندم ختم می شود. در اطراف مجسمه میترا، دو مشعل دار حضور دارند که مشعل هایی حمل می کنند – یکی بالا نگه داشته شده و دیگری پایین آمده است. گاهی اوقات میترا در حالی که تیر و کمان در دست دارد به تصویر کشیده می شود.
حال، دانش دلو چگونه این نمادهای معمایی را که دنیای ما را به تصویر میکشد تفسیر میکند؟ داستان با عمل محوری میترا در حال کشتن گاو شروع می شود، که نشان دهنده تغییر در یک جدول زمانی بزرگ آسمانی است. در مجسمههای باقیمانده، حاملان مشعل مشعلهایی را حمل میکنند – یکی رو به پایین در پشت میترا و دیگری رو به بالا در مقابل او – که نمادی از انتقال از عصر یخبندان ۱۱۰۰۰ ساله به عصر اعتدال ۱۱۰۰۰ ساله در امتداد مسیر خورشید در میان شش علائم زودیاک باقیمانده است.
هنگامی که خورشید وارد صورت فلکی عقرب می شود و اعتدال بهاری را در آن علامت زودیاک نشان می دهد، عصر یخبندان آغاز می شود که با نیش عقرب به بیضه گاو نر نشان داده می شود. این رویداد به این دلیل رخ می دهد که قطب های زمین در این لحظه کج می شوند و باعث ایجاد لرزش قابل توجهی شبیه نیش عقرب می شود و در نتیجه زمین لرزه های شدید در سراسر جهان رخ می دهد. فسیل های حفظ شده در هنگام زایمان یا جویدن ماموت های یخی یخ زده و بسیاری شواهد دیگر حاکی از تغییر ناگهانی آب و هوایی و لرزه ای است.
برای تجسم این عصر یخبندان، خطی را تصور کنید که از مرکز خورشید می گذرد, به نام پلانزون که دقیقاً از مرکز خورشید گذشته است. ما زمین خود را کمی بالاتر از این خط می یابیم، یعنی کمی جلوتر از خورشید است، در نتیجه نور بیشتری به نیمکره شمالی زمین برخورد می کند و قطب جنوبی را سردتر می کند. در طول عبور زمین از مدار صور فلکی مار، نیمکره شمالی به سمت مناطق سرد می رود و به دلیل خشکی های عظیمی که در آنجا قرار دارند، برف جمع می شود و عصر یخبندان زمین را آغاز می کند.
بنابراین، هنگامی که میترا گاو نر را می کشد و آن را به عنوان هدیه ای به خورشید ارائه می کند، زمین ما به دلیل این لطف وارد دوره گرما می شود و ما را به آغاز عصر دلو هدایت می کند. ما اکنون در سپیده دم عصر دلو، در نیمه راه فصل های گرم زمین هستیم و پس از سه دوره دیگر، دوباره وارد عصر یخبندان خواهیم شد که نماد آن مشعل ها به سمت پایین و بالا هستند و زمان این دوره را مشخص می کنند.
صورتهای فلکی کلاغ که بهعنوان نشانهای در پشت میترا به تصویر کشیده میشوند، و مار، که در چندین علامت زودیاک گسترش یافته است، به عصر یخبندان زمین اشاره میکنند، زمانی که خورشید از میان شش علامت زودیاک باقیمانده میگذرد.
همه این حرکات از طریق دنبال گیری ماه و خورشید گرفتگی، جایی که الهه ماه قبل از میترا ظاهر می شود، مشهود است. دوازده علامت زودیاک که معمولاً مجسمه میترا را احاطه کرده اند، مدار زمین و خورشید را به دور این مجموعه ترسیم می کنند و چرخه آسمانی را نشان می دهند.
میترا اولین نشانگر زمان بود که کتاب زودیاک را روی سنگ به عنوان یک داستان نوشت تا هر کسی که به اندازه کافی عاقل باشد بتواند نمادهای آن را بخواند. اما داستان نویسان تلاش کردند تا این وقایع را جاودانه کنند، اما سرنوشت داستان آنها را تغییر داد، زیرا شنوندگان آینده آن را به اشتباه به عنوان یک فولکلور صرف تعبیر دادند. در حالی که نمادها با ما صحبت می کنند و اهمیت خاص خود را دارند، ما آنها را به عنوان لالایی درک می کنیم در حالی که به هشدارهای آنها توجه نمی کنیم و در نهایت خود را به خواب می بریم.