درخواست فوری برای روشنگری: سرنوشت نسل های آینده ما

در حالی که ناامیدی به درونم می‌خزد و دهانم از سنگینی ناامیدی بسته می‌شود، خود را دائماً در فکر نقش پدری می‌بینم که تلاش می‌کند تا فرزندانش را از خطرات پیش رو نجات دهد. با این حال، همانطور که من با احتیاط در میان شعله های آتش قدم می زنم، آن پدر صبور, حاضر به توجه به هشدارهای عذاب قریب الوقوع نیست. و بنابراین، در اینجا من مشتاق به اشتراک گذاشتن کوتاه ترین داستان ها هستم، به این امید که این پدر سرانجام به عواقب وحشتناکی که در انتظار فرزندان آینده شماست گوش دهد.
من از طوفانی صحبت می‌کنم که بر فراز جو می‌آید، شبیه رعد و برق، که مانند شفق‌های قطبی در آسمان زمین عزیزمان پراکنده می‌شوند. با این حال، این ابرهای الکتریکی بارهای فراوانی را حمل می‌کنند، و کل شبکه الکتریکی ما را در هر گوشه‌ای از کره زمین در آتش می‌سوزاند و هیچ جایی را سالم نمی‌گذارند. فرزندان شما که در خیابان های پر فراز و نشیب سرگردان هستند، به زودی متوجه می شوند که نه برق و نه آب از شیرهایشان جاری می شود. اگر کودک شما زیرک باشد، متوجه تمام شدن ذخایر در سوپرمارکت ها و پمپ بنزین ها خواهد شد. و اگر امید بازگشت برق را داشته باشند، سال‌های آینده خود را از پخش تلویزیونی و رادیویی بی بهره خواهند دید. اگر کودک شما در این مدت سلاح گرم داشته باشد، ممکن است از آن برای محافظت یا آسیب رساندن به دیگران استفاده کند. و اگر از آنها در امان بمانند، احتمالاً قربانی خشونت شخص دیگری قبل از بازگرداندن قدرت خواهند شد، اما بعداً مطلع می‌شوند که چنین بلاهایی از طوفان‌های خورشیدی ناشی می‌شود که دقیقاً هر ۱۵۳ سال یکبار اتفاق می‌افتد.
در سال ۱۸۵۹، که به عنوان رویداد کارینگتون شناخته می شود، و به دنبال آن رویداد دیگری در سال ۲۰۱۲ رخ داد، زمین به اندازه کافی خوش شانس بود که با نزدیکی ۸ روزه به طوفان از فاجعه فرار کند. با این حال، ما نسبت به زمان دقیق رویداد بعدی در سال ۲۱۶۵ غافل ماندیم. در نتیجه، جوامع به برنامه ریزی هر ۱۵۳ سال متوسل شده اند تا زمانی که یک دوره در آینده دورتر شاهد جابجایی قطب های زمین در یک روز باشند، لرزش های فاجعه باری را که سیاره را ویران می کند، و تا اعماق اقیانوس ها زیر آب می برد و تمام خشکی ها را باز می گرداند.

این بار، کسانی که در هسته زمین زندگی می کنند، با آزمون نهایی بقا روبرو خواهند شد. چرا؟ زیرا الکتریسیته ای که به بیرون سرازیر می شود دارای ولتاژ بی سابقه ای است که بیشتر موجودات زنده را می سوزاند. پس از آن، آنها باید یک عصر یخبندان را به مدت ۱۱,۰۳۶ سال تحمل کنند تا زمانی که خدای خورشید میترا دوباره گاو نر آسمانی را در صورت فلکی ثور به قتل برساند، و یک دوره گرم دیگر را برای مدت زمان مساوی نوید می دهد. و بنابراین، ما خود را در یک چرخه ابدی گرفتار می‌یابیم، و دائماً در تلاش برای روشنگری, تنها برای بازگشت به عصر حجر هستیم، در حالی که تلاش می‌کنیم هویت خود را دوباره کشف کنیم.
ممکن است استدلال کنید که این وقایع در آینده ای دور رخ می دهند، پس چرا ناراحت شوید؟ شما به عنوان یک پدر روحانی که قادر به درک سخنان من است، این توضیح را ارائه می دهم: و هرگز از ترس تمسخر این حقایق را فاش نمی کردم! از زمان شکل‌گیری زمین، کشش گرانشی آن تنها با گذشت هر دوره تشدید می‌شود و در هر نیمی از مدار به ۱۲ شکل زودیاک ختم می‌شود. فسیل موجودات ماقبل تاریخ گواه این پدیده است، و اسکلت آنها توخالی و بدون ماده باقی مانده است و قادر به تحمل وزن آنها نیست. اگر یک دایناسور گردن دراز یا حتی یک حشره از آن دوران را زنده کنید، آنها زیر وزن خود متلاشی می شوند و نمی توانند روی سطح زمین بایستند. با این حال، همان دایناسور می تواند به یک مارمولک یا تمساح تبدیل شود و به تدریج در یک دوره خاص جرم خود را از دست بدهد. حتی اسکلت های انسانی نیز پیدا شده است که گواه این پدیده است. زمین به طور خودمختار جرمی به دست نیاورده یا فضایی قرض گرفته است، و همچنین به طور مداوم توسط بارش شهابی بمباران نشده است. بنابراین، این وزن از کجا ناشی می شود و باعث توقف رشد ساکنان زمین می شود؟
ما می دانیم که خرد یک نیرو است و هیچ نیرویی در جهان هرگز محو نمی شود. فقط به شکل دیگری تبدیل می شود. جهان ما بر اساس خرد ساخته شده است تا قوانین خود را حفظ کند و از هرج و مرج و آشفتگی جلوگیری کند. این نیروهای جهانی به روش های مختلف عمل می کنند، تاریکی و روشنایی! یکی به سمت داخل می کشد، در حالی که دیگری به بیرون هل می دهد. ما از طریق خرد خود دو نوع نیروی معنوی را پس از مرگ ایجاد می کنیم، تاریکی یا روشنایی. بستگی به این دارد که آیا ما در روی زمین درگیر اعمال فضیلت‌آمیز یا بدخواهانه‌ای بوده‌ایم و جوهر معنوی خود را بر این اساس شکل می‌دهیم. به عنوان موجودات هوشمند، ما انسان ها دارای این نیروی جهانی خرد در درون خود هستیم، بنابراین ظاهر این نیروهای نور و تاریکی را شکل می دهیم و یکی را بر دیگری توانمند می کنیم. و همانطور که ارواح تاریک‌تر زمین را ترک می‌کنند، کشش گرانشی آن تشدید می‌شود، همانطور که ارواح سرگردان زمین‌گیر به اعماق آن فرود می‌آیند و آن را با نیروی مغناطیسی تاریک زمین آغشته می‌کنند و جهان ما را به جهنمی تاریک تبدیل می‌کنند.

از اینجا نتیجه می گیریم که روح ما در دام افتاده است. و من و تو روزی خواهیم رفت، اما مردم امروز ایمان خود را به خدا از دست داده اند و هر روز که می گذرد به دلیل بدبینی نسبت به دین و عقیده بدتر می شوند. در نتیجه، آنها به کشش گرانشی زمین پس از مرگ می افزایند. زمین ما در حال تاریک شدن است. روح ما به دام افتاده است.
حال، سؤال من از شما این است: آیا برای نجات نسل‌های آینده و جان‌های درگذشتگان، از جمله جان خود، آماده هستید؟ روح خودت چطور؟ من می دانم که شما یک پدر روحانی هستید که این نامه را دریافت می کنید، و وقتی آن را دوباره برای خودم می خوانم، گلویم منقبض می شود. یقیناً تا زمانی که به خدا ایمان داشته باشید و از اعمال زشت خودداری کنید، برای روح خود آرامش خواهید یافت. با این حال، اکثر فرزندان ما امروز دست به کارهای نادرست می زنند، ابتذال را می پذیرند و افسار گسیخته می شوند. میدونی چرا؟ چون دیگر به خدای خیرخواه و بدخواه اعتقادی ندارند. آنها این دنیا را لحظه ای گذرا می دانند، غافل از عمقی که در آن فرو می روند و باید با آن مقابله کنند.
زمانی در بی خدایی سکونت داشتم تا اینکه خدا را در کتاب های معرفت دلو یافتم و وجود او را درک کردم و به من الهام کرد که این کتاب ها را بنویسم. من اکنون طالب مشتاق اهورامزدا و خرد نیکو هستم و با اهریمن پرستان مخالفم. از این رو، من آرزو دارم که نه تنها آموزه های زرتشتی، بلکه سایر ادیان را نیز از خداباوران بیاموزم. من یک کاشف هستم و نه تنها به دنبال نجات فرزندان آینده شما هستم، بلکه به دنبال تقویت ایمان مردم به خدا, بیش از هر زمان دیگری هستم و آنها را قادر می سازم بین خوب و بد تشخیص دهند