خدایان باستان, زوروان کیست؟

زوروان، خدای زمان، ارباب مکان, صاحب فضا، خالق خدایان خیر و شر، سازنده نور و تاریکی، داور نبردها و داور داوری نهایی، دارنده ابدی. هنگامی که این خدای منحصر به فرد بود، به دو نیروی برابر و متضاد در این فضا تبدیل شد - یکی که از طریق نور به بیرون فشار می آورد و دیگری از طریق تاریکی به داخل می کشد. از طریق این دو نیرو، دو نوع اندیشه متعالی پدید آمد- یکی روشن و خیرخواهانه و دیگری پنهانی و زشت. بنابراین، در این فضای چرخشی، این ذرات, در مدار گرانشی و رانشی با جنبشی تبدیل کننده در پیش رو بصورت شکل در می آیند و قلمروهایی را برای خود ایجاد می کنند.

با این حال، نیروی مرکزی فشرده سازی و حرکت چرخشی نور باعث شد که نور در دو جهت مخالف در اطراف هسته مرکزی بگردد, یکی به بیرون و دیگری به سمت تاریکی بچرخد و تعادل وجودی را آغاز کند. از طریق این آفرینش، لایه های سلسله مراتبی در هر سطح تشکیل شد و بدین شکل خدایان را به وجود آورد که امروزه ما آنها را به عنوان خدایان خورشید، زمین، آب, آتش، طوفان، رعد و برق و غیره می شناسیم که در گذشته از آنها به این عنوان یاد می شد. و سپس در فضای کنونی که ما انسانها وجود داریم، ما نیز خدایی هستیم که قدرت ایجاد یا تخریب در قلمرو خود را داریم.

بنابراین می توان گفت که هر کدام از ما خالق خدایی هستیم, که پیش از ما آمده اند. به عبارت دیگر، این خدایان هر کدام توسط خدایان لایه‌های قبلی یا درونی آفریده شده‌اند تا زمانی که به درونی‌ترین لایه در هسته می‌رسیم, مکانی که جوهر منحصربه‌فرد و ذات درونی زروان را در آن می‌پرستیم. و این جاییست که این خدای بی حد و مرز در مورد اعمال لایه های سلسله مراتبی و انسانی قضاوت می کند.

با تبدیل این قدرت نهفته به دو نیروی برابر و متضاد، دو خدای بی نظیر پدید آورد: اهورامزدا، خدای خرد و نیکی، در یک سو، و اهریمن، یا مظهر شر و شیطان، در سوی دیگر. این نشان می دهد که اگر این دو خدای نورانی و تاریک را بر هم تقسیم کنیم به عدد یک می رسیم که ذات الوهیت مفرد است. از این رو, این دو خدا از همان ابتدا خود را در نبردی ابدی برای تاج و تخت سلطنت یافتند و در این جنگ بی پایان، لایه های باقی مانده از قلمروهای سلسله مراتبی در نبردهای اتمی و اختری, توسط این دو خدای ابر قدرت شکل گرفت.

و در اینجا بود که میترا آغازگر بحث, ما را به فکر انداخت و در حالی که زرتشت، یکی از ذهن‌های بزرگ عصر خود، به طرز ماهرانه‌ای بین این صفات الهی خیر و شر تمایز قائل شد و در آثارش به تبیین و تفصیل آن پرداخت. با این حال، مانی، با درک برتر خود از جهان ما، کشف کرد که جهان ما از ترکیب این دو خدا - نور و تاریکی - پدید آمده است. بنابراین، هنگامی که این دو خدا در نبردها با هم در آمیختند، جهان مادی به وجود آمد و ما به عنوان انسان خود را در این صفحه زمینی یافتیم که در آن زندگی می کنیم.

پس با تأمل در این فعل و انفعال الهی، رقص پیچیده بین اهورامزدا و اهریمن را می شناسیم که تار و پود وجود ما را شکل می دهد. در درون این باله کیهانی است که ما، به عنوان موجوداتی با قدرت ایجاد و نابود کردن، در قلمروهای نور و تاریکی حرکت می‌کنیم و به روایتی, مداوم در مبارزه ابدی بین خیر و شر کمک می‌کنیم. و در اینجاست که در درک نقش خود به عنوان خالق در این ملیله الهی، و با توجه به تعادل ظریفی که توسط نیروهای حاکم بر وجود ما, وجود دارد, ما مسئولیت شکل دادن به واقعیت خود را می پذیریم.